ریشه های شیفتگی به سلاح در جامعه آمریکا - آسمان فارس

گروه بین الملل خبرنگاران-نتایج یک گزارش جدید چند روز پیش نشان داد حدود یک پنجم آمریکایی هایی که سال گذشته اقدام به خرید اسلحه نموده اند، برای نخستین بار خریدار اسلحه بوده اند. آمارهای مذکور همچنین نشان می دهد تعداد کل خریداران اسلحه در آمریکا و تعداد کل مالکان اسلحه در این کشور افزایش داشته است.

شیوع ویروس کرونا و تظاهرات ها بعد از قتل جورج فلوید دو رویدادی بوده اند که باعث جهش های ناگهانی در فرایند خرید اسلحه شده اند. برآوردها از میزان خرید اسلحه در اوایل شیوع کرونا در ماه مارس سال 2020 که فرمان قرنطینه عمومی در شهرها و ایالت ها صادر شد به رقم بی سابقه 2.1 میلیون قبضه رسید.

سفیدپوستان مشتریان اصلی اسلحه

آمارهای رسمی نشان می دهند تابستان همان سال، بعد از قتل جورج فلوید توسط یک افسر پلیس و تظاهرات های سراسری متعاقب آن میزان خرید سلاح حتی نسبت به ماه مارس افزایش یافته؛ این آمار در ماه ژوئن به 2.8 میلیون قبضه و در ماه جولای به 2.5 میلیون قبضه سلاح رسیده است.

آنگلا استراود، جامعه شناس دانشگاه نورث لند در یک آنالیز در مورد دلایل افزایش خرید سلاح به این نتیجه رسیده که بیشتر متقاضیان خرید سلاح را مردان سفیدپوست تشکیل می دهند که گفته اند می خواهند از خودشان و عزیزانشان محافظت نمایند.

استراود گفت: این مردها وقتی ازدواج می نمایند یا پدر می شوند احساس می نمایند آسیب پذیر هستند و نمی توانند از خانواده هایشان محافظت نمایند. برای اینها داشتن سلاح بخشی از پدر یا همسر خوب بودن است. این مسئله ریشه در ترس و آسیب پذیری دارد- که هیجان هایی بسیار اثرگذارند.

دلایل نژادی و شکاف های اجتماعی بر خرید اسلحه

اما استراود یک انگیزه مهم دیگر را در این موضوع مهم می داند: اضطراب های نژادی. گروه های سفیدپوست بر اساس یک تصور کلیشه ای که انطباق اندکی با واقعیت دارد معتقدند که گروه های اقلیت مانند سیاه پوست ها ممکن است به املاک و خانواده های آنها حمله نموده و آنها را مورد تهدید قرار دهند.

یافته های استرود در بسیاری از مطالعات دیگر هم تأیید شده است. تحقیق گروهی از محققان انگلیسی نشان می دهد دریافت یک واحد نمره بالاتر در یک مقیاس مربوط به نژادپرستی، احتمال مالکیت سلاح را تا 50 درصد افزایش می دهد. در تحقیق دیگری در سال 2019 تعیین شد که فرهنگ سلاح ارتباط بالایی با نژادپرستی آشکار دارد.

تحقیق دیگری که سال گذشته منتشرشده نشان می دهد بسیاری از مردم در جامعه آمریکا داشتن سلاح را ابزاری برای برقراری نظم و احساس امنیت در جامعه ای در هم آشفته، پرهرج و مرج و مملو از انواع تفرقه ها می دانند. بی اعتمادی به پلیس و درخواست های عمومی در بعضی ایالت ها برای قطع بودجه این نهاد، در کنار عواملی مانند شلیک های بدون دلیل پلیس به شهفرایندان از جمله دیگر عواملی بوده که اسلحه را با احساس امنیت در ذهن شهفرایندان تداعی نموده است.

شکاف های مالی و نابرابری های درآمدی از جمله دیگر عوامل میل به سلاح در جامعه آمریکا دانسته می گردد. پال فروئسی، پژوهشگر مسائل جامعه شناسی در آمریکا می گوید: ما به این نتیجه رسیدیم آن دسته از مردان سفیدپوست که عقب ماندگی های مالی را تجربه نموده بودند و یا اینکه درباره آینده مالی شان دغدغه داشتند بیشتر از دیگران دلبسته تفنگ هایشان می شوند. چنین افرادی احساس می نمایند داشتن تفنگ آنها را به عضو محترم تری در جامعه تبدیل می نماید.

تحقیقی که فروئسی انجام داده نشان می دهد قضیه فوق برای زنان و گروه های غیرسفیدپوست صادق نیست. به عبارت دیگر، زن ها و افراد رنگین پوست ممکن است در زندگی شان تلاطم های مختلف را تجربه نموده باشند اما برای داشتن احساس بهتر کمتر محتمل است به سلاح رو بیاورند.

این محقق آمریکایی می گوید: این گروه از افراد احتمالاً هنگام مواجهه با مسائل منابع دیگری برای معنابخشی به زندگی در اختیار دارند که اغلب، مذهب است. تحقیق ما نشان می دهد اعتقاد مذهبی می تواند از وابستگی مردان سفیدپوست به سلاح بکاهد. برای مردان غیرمذهبی و سفیدپوستی که از لحاظ مالی احساس ناامنی دارند تفنگ، نماد قدرت و استقلال است: یعنی دو چیزی که مردان سفیدپوست همواره دغدغه آن را دارند.

ایدئولوژی لیبرالیستی و شیفتگی به سلاح

هنگامی که از نقش باورهای مذهب به عنوان عامل کاهنده در وابستگی به سلاح سخن به میان می آید نمی توان تأثیر ایدئولوژی مسلط لیبرالیستی و تبلیغ باورهای فردگرایانه در ترویج سلاح شیفتگی آمریکایی را نادیده گرفت. به باور محققان، فرهنگ بیش از حد فردگرایانه آمریکا باعث شده شمار روزافزونی از مردم جامعه این کشور، خودشان را در گردابی از فلاکت هایی گرفتار ببینند که مسئولیت آنها در نهایت روی دوش کسی غیر از خود فرد آوار نمی گردد.

آدام لانکفورد، دانشمند علوم اجتماعی آمریکایی می گوید: شمار بسیار زیادی از آمریکایی ها امروزه با پذیرفتن منطق افراطی مسئولیت فردی، خودشان را مقصر بیکاری، آوارگی و انزوای خودشان می بینند و در نهایت، وضع فلاکت بار خودشان را نوعی شکست شخصی می بینند و بنابراین، آمادگی ابتلا به افسردگی وجودی و خشونت جمعی را دارند.

او می گوید: در ایالات متحده آمریکا بسیاری از افراد با این فرض تربیت می شوند که به درجات بالای موفقیت خواهند رسید و رویای آمریکایی را محقق خواهند کرد. در چنین جامعه ای افرادی که در دست یابی به اهدافشان ناکام بمانند یا سابقه تعاملات منفی با همتایان، همکاران یا روسای خود داشته باشند فشار روانی بالایی را متحمل خواهند شد.

وی افزود: اگر به جمع این عوامل افسردگی، اسکیزوفرنی، پارانویا، خودشیفتگی را هم اضافه کنیم، می توان درک کرد که چرا شمار افرادی که در آمریکا اقدام به تیراندازی با تلفات انبوه می نمایند تا این حد بالا و غیرمتناسب [با کشورهای دیگر] است.

وی اضافه نموده است که در کشورهای دیگر نیز ممکن است نسبت مشابهی از افراد با مسائل یکسانی دست و پنجه نرم می نمایند، اما افراد آن کشورها کمتر محتمل است که به هذیان عظمت شایع در میان مجرمان آمریکایی مبتلا باشند، ضمن اینکه آنها احتمالاً دشوارتر از یک فرد آمریکایی سلاح گیر خواهند آورد.