خوش گذشت، ولی بحرین، برزیل نیست
به گزارش آسمان فارس، تیم ملی فوتبال ایران با شکست دادن بحرین، به لطف تفاضل گل بهتر، به رتبه دوم جدول گروه سوم رقابت های انتخابی جام جهانی در منطقه آسیا صعود کرد. همین مورد یعنی عبور مقطعی از اما و اگر و حفظ ابتکار عمل، در واقع اگر ایران دو بازی پیش رو در این مرحله از رقابت ها، مقابل کامبوج و عراق، را ببرد آن وقت به طور قطعی از اما و اگر عبور می نماید و به مرحله دوم رقابت های انتخابی جام جهانی می رسد.
با تور برزیل از کشور زیبای فوتبالیست ها دیدن کنید و شهرهای زیبای ریو و برازیلیا را ببینید.
رجحان برابر بحرین، اما دلایل زیادی برای خرسندی داشت و دارد که ملی پوشان ایران به اندازه به آن پرداختند. اولین دلیل برای خرسندی اینکه ملی پوشان به فرایند ناکامی در خاک این کشور خاتمه داده و بالاخره بحرین را بردند. همان طور که دراگان اسکوچیچ، سرمربی تیم ملی به آن اشاره نمود گربه سیاه بالاخره پشت سر گذاشته شد. مورد دوم خرسندی برای ملی پوشان ایرانی، اما شاید همان چیزی باشد که سردار آزمون به آن اشاره نمود: پاسخ به رفتار های نامناسب بحرینی ها به ویژه بعد از هوکردن سرود ملی ایران. او می گوید به خودش قول داده بود بابت چنین رفتاری، اشک بحرینی ها را درآورد. سردار آزمون در کنار درخشش مهدی طارمی، به طور مناسب پاسخ این رفتار را دادند و شاید با خرسندی در رختکن تیم ملی، نسبت به این مورد واکنش نشان دادند.
با وجود این برد ارزشمند، اما این سؤال مطرح می گردد که واقعا پیروزی برابر بحرین تاریخی و شبیه به معجزه است؟ به طور معین، آیا حرف های شهاب الدین عزیزی خادم، رئیس جدید فدراسیون فوتبال که می گوید بردن بحرین شبیه به معجزه بود، درست است؟ پیروزی برابر بحرین به همان دو دلیلی که در بالا عنوان شد، ارزشمند است، ولی سؤال مهم این است که رئیس فدراسیون فوتبال ایران بحرین را با برزیل اشتباه گرفته است؟ چطور بردن تیمی که در رنکینگ جهانی فیفا و AFC فاصله ای نجومی با فوتبال ایران دارد، معجزه است؟ آیا چنین تشبیهاتی کوچک شمردن توانایی بازیکنانی که هرکدام میلیون ها دلار قیمت داشته و این روز ها مشتریان گردن کلفتی دارند، نیست؟ اصلا شبیه به معجزه خواندن پیروزی برابر بحرین، سرپوشی بر مسائل فعلی تیم ملی نیست؟ آیا صحبت های مهدی طارمی که از شرایط بد امکانات تیم ملی پیش از برگزاری این رقابت ها گلایه نموده بود، به دست فراموشی سپرده شده است؟
درست است که تیم ملی ایران با پشت سر گذاشتن بحرین، طرفداران فوتبال در ایران را خرسند نموده است، ولی معینا این تیم ملی نقاط ضعفی دارد که رفع نکردن آن ها می تواند در ادامه راستا نگران کننده باشد. واقعیت این است که دراگان اسکوچیچ تا الان کارنامه درخشانی در تیم ملی ایران داشته و رکورد نتیجه گیری در بازی های نخست را به نام خودش ثبت نموده، ولی او در همین دو بازی رسمی که راهنمایی ایران را به عهده داشته نشان داده چندان هم بر شرایط تیم ملی مسلط نیست. نه اینکه عملکردش ایراد داشته باشد یا بگردد از او انتقادی کرد بلکه موضوع این است که با نگاهی واقع بینانه به شرایط تیم ملی می گردد به او در ادامه راستا یاری بیشتری کرد.
جدی ترین مورد نگران کننده درباره دراگان اسکوچیچ عدم شناخت از پتانسیل واقعی بازیکنان تیم ملی است. برخلاف آنچه عنوان شده بود بازی نه چندان دلچسب ایران برابر هنگ کنگ به این دلیل بوده که دراگان نمی خواسته دستش رو گردد، ولی عملا با ترکیب بازی با بحرین معین شد که دراگان اسکوچیچ چنین قصدی نداشته و با همان بازیکنانی که می خواسته مقابل بحرین صف آرایی کند پا به میدان گذاشته است (بدون درنظرگرفتن دو تغییری که در ترکیب دوم به وجود آورد و ربطی به غافلگیری تیم رقیب نداشت).
دو نیمه مقابل هنگ کنگ را باید کنار نیمه نخست بازی ایران برابر بحرین گذاشت تا معین گردد دراگان چقدر در تشخیص توانایی بازیکنان ایران به ویژه در خط میانی اشتباه نموده است و چه بسا اگر در اصلاح آن نمی کوشید، الان شرایط تیم ملی چیزی نبود که قابل تعریف و تمجید باشد. او برای بازی دوم احسان حاج صفی را ابتدا به عنوان هافبک به کار گرفت که نمایشش بدون تعارف یکی از ضعیف ترین نمایش های موجود بین بازیکنان تیم ملی بود. در نهایت در اقدامی که نمی گردد زیاد برایش توجیهی پیدا کرد، دراگان او را در نیمه دوم به جای میلاد محمدی در سمت چپ خط دفاعی به کار گرفت که باز هم چندان تفاوتی در نوع بازی حاج صفی به وجود نیاورد. با این حال، درست از زمان ورود سامان قدوس، به جریان بازی بود که فرایند کاری تیم ملی دگرگون شد و ایران، تبدیل شد به همان تیمی که رقبایی همچون بحرین برایش کوچک هستند.
دراگان اشتباهش را پذیرفت
با وجود سه نیمه متزلزل از تیم ملی ایران، اما دراگان اسکوچیچ بالاخره به اشتباهش پی برد و با یک تغییر کوچک در ترکیب تیم ملی، قدرت ایران را چندین برابر کرد. او سامان قدوس را به جای میلاد محمدی به زمین فرستاد تا احسان حاج صفی، کاپیتان تیم ملی که در نیمه اول در میانه میدان بازی می کرد، به سمت چپ خط دفاعی برود و قدوس یکی از هافبک های میانی تیم ملی گردد. پای این تغییر امضای اسکوچیچ نشسته و شهامتش در پذیرش اشتباهی که مرتکب شده بود، قابل تحسین است. با همین تغییر، پیروزی راحت ایران برابر بحرین در نیمه دوم را هم باید پای درایت اسکوچیچ گذاشت که توانست فرایند بازی را عوض کند.
اسکوچیچ با توجه به دستمزد اندکی که از فدراسیون فوتبال ایران می گیرد و نتایجی که تا به حال برای ایران به ارمغان آورده نشان داده مربی خوبی است، ولی سؤالی که در این بین دوباره باید مطرح گردد این است که آیا پیروزی برابر بحرین، چیزی را برای ایران عوض نموده که بگردد از آن به عنوان معجزه یاد کرد؟ پاسخ به این سؤال منفی است.
تیم ملی کمی با تأخیر، ولی همان کاری را انجام داده که باید؛ پیروزی برابر بحرینی که سطح فوتبالش اختلاف زیادی با ایران دارد، معجزه که نه، بلکه امری طبیعی است که توسط ملی پوشان رقم خورده است. عجیب آنکه معجزه ای که رئیس فدراسیون فوتبال از آن دم می زند، هنوز جواز صعود ایران به مرحله بعدی را هم به ارمغان نیاورده است. ایران اگر بازی آخر گروهی برابر عراق را نبرد، ممکن است دوباره در یکی از زودهنگام ترین حذف های تاریخ، رؤیای رسیدن به جام جهانی را از دست بدهد و حتی به مرحله دوم انتخابی رقابت های جام جهانی هم نرسد.
به نظر، شایسته است در این مقطع زمانی، از واکنش های هیجانی پرهیز گردد تا تیم ملی ضمن پذیرش واقعیت موجود، به دنبال یافتن راه حلی ایمن برای عبور از مرحله اول انتخابی جام جهانی باشد. کسی از آینده خبر ندارد، ولی شاید روزی برای فوتبال ایران از راه برسد که بردن بحرین در آن به معجزه تعبیر نگردد.
منبع: فرارو